چرا فرزندان ما در نوجوانی دچاراضطراب و نگرانی میشوند؟
والدین فرزندان خود را دوست دارند و همواره خود را وقف به انجام رساندن کارهای آنها میکنند. با وجود این مسأله، فرزندان آنها احساس اضطراب و نگرانی میکنند. بنابراین باید پرسید چه چیزی وجود دارد که با نوجوانان ما سازگار و مساعد نیست؟
کودکی که سال گذشته در مدرسه بسیار مهربان، دوست داشتنیِ، دقیق، عاقل، دانا و همچنین دانشآموزی خوب و ساعی بود، امسال دیگر همان کودک و شاگرد سال گذشته نیست. انگار که تغییر کرده است. به طوری که اصلاً قابل مقایسه با گذشته نه چندان دور نیست. او یک روز خوشحال و با نشاط است اما روز بعد، بدون علتی آشکار، غمگین و افسرده به نظر میرسد. این در حالی است که ما والدین، نسبت به خود احساس ناسپاسی میکنیم ولی قصوری از جانب ما انجام نشده است که خود را سرزنش و ملامت کنیم .
بسیاری از والدین نوجوانان در این باره حرفهای پیشپا افتاده و عامیانهای میزنند، اما این پرسشها مطرح است که چرا همه این جوانان به محض رسیدن به سن نوجوانی و بلوغ این گونه دچار تغییر و دگرگونی میشوند؟ چه تغییری در همه جوانان به حالت روحی آنها با ورود به این سن رخ میدهد؟ بروز این حالات بی علت نیست .
عوامل خارجی
تغییرات ا جتماعی و فرهنگی در سالهای اخیر، داشتن حالت اضطراب و نگرانی درباره آینده و فشاری که نه تنها از جانب والدین بلکه از طرف آموزگاران در برابر رشد روزافزون و دایمی بیکاری و غیره اعمال میشود را زیاد کرده است.
عوامل داخلی
نوجوانان برای عبور و گذر از دنیای کودکی به سوی عالم جوانی، مشکلاتی در مسیر راه خود احساس میکنند. آنها نقش و تصویر واقعی خود را گم میکنند و میخواهند اطلاعات و تازههای جهان را بیاموزند (به همین علت، آنها وقت زیادی را در حمام برای نگاه کردن خود در آینه میگذرانند و میآموزند که خود را بشناسند و بازیابند) در این مقطع سنی، جسم آنها سریعتر از مغزشان تغییر و تحول مییابد و نتیجه این می شود که آنها با تفاوت و اختلاف بین روان، عاطفه و احساسات زندگی میکنند.
به ویژه دانشآموزان مقطع راهنمایی از طریق عوامل داخلی دچار رنج و اندوه میشوند. به طوری که آنها بیقید و بیخیال میشوند و اضطراب و نگرانی به خود راه نمیدهند، مگر به ندرت و آن هم برای آینده بسیار دور خود. اما دانش آموزان دبیرستانی خود مشاهده میکنند که پایان تحصیلاتشان با پیشرفت و موفقیتی فراوان در حالی فرامیرسد که زمان رویارویی آنها با دنیای کار نیز نزدیک میشود. در این هنگام علل و عوامل خارجی، آنها را بیشتر مضطرب و متأثر میکند.
هر نوجوانی برای اظهار اضطراب و نگرانی خود شیوه و طریقهای دارد.
این مشکلات که نوجوانان را از درون فرسوده میسازد، به گونهای دیگر زندگی روزمره آنها را تحتالشعاع قرار میدهد و زندگی شما والدین را نیز ملالآور و تباه میکند.
ولی علائم و نشانههای آن متفاوت است از ناراحتیهای جسمانی (مانند درد شکم و سردردهای مفصلی و...) اختلالات و ناراحتیهای روانی (مانند بیخوابی، اضطراب و آشفتگی، پیچ و خم دادن به خود)، مسایل و مشکلات مرتبط با خانه و... گرفته تا اختلافات رفتاری (مانند قهر و خشونت، انجام فعالیتهای غیرقانونی و...)
دختران و پسران به طور متفاوت از یکدیگر، ناراحتیها و نگرانیهای خود را نشان میدهند. دختران نوجوان بیشتر از درد شکم، سر و بیخوابی رنج میبرند. آنها درهای خانه را به شدت به هم میزنند و در حالی که با کوچکترین واکنش و عکسالعمل به گریه میافتند، خود را در اتاقشان زندانی میکنند. اما نوجوانان پسر بیشتر به عکسالعمل نشان دادن تمایل دارند.
آنان هیچ گونه کار و فعالیتی درمدرسه انجام نمیدهند و برای جلب توجه، آرامش دانشآموزان دیگر را برهم میزنند، آشوب و اغتشاش به راه میاندازند و خشن و تندخو می شوند. شما والدین در همه این موارد، از تعجب یکه میخورید و دیگر نمیدانید با فرزند خود که شما را به مشاهده این حالات و ناراحتیها واداشته است، چه کنید؟